در گفتگوی اختصاصی وستی پرس:

یوسییف: تمام تلاش آمریکا جلوگیری از ایجاد ائتلاف شمال-2 توسط روسیه و ایران است

مصاحبه با ولادیمیر یوسییف، مسئول بخش همگرایی اوراسیایی و توسعه سازمان همکاری شانگهای در موسسه مطالعات کشورهای جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع، کارشناس سرشناس مسائل نظامی روسیه

- آقای یوسییف، شما وضعیت کنونی افغانستان بویژه پیشروی سریع و عجیب نیروهای طالبان را چطور ارزیابی می کنید؟

- طالب‌ها سال‌های زیادی برای تسخیر دولت تدارک می دیدند. آمریکایی‌ها نیز زمان حضور در افغانستان تنها کاری که کردند دولت دست‌نشانده ایجاد کردند که قادر نبود زمان زیادی قدرت خود را حفظ کند.

در واقع هیچ درگیری جدی بین نیروهای مسلح و یا نیروهای انتظامی افغانستان با طالبان درنگرفت. این حقیقت که دویست طالب پایگاه نظامی نیروهای دولتی را که حدود 3 هزار نیرو در آن مستقر بود، اشغال کرد گویای آن است که هیچ مقاومت و درگیری صورت نگرفته است. در واقع ما شاهد تسلیم مناطق به طالبان بودیم.

به نظر من مقصر اصلی این اتفاق آمریکا است. چرا که با توافق با طالبان آمریکایی‌ها زمینه بقدرت رسیدن آن را نیز فراهم کردند. علاوه بر آن، شواهد نشان می دهد که آمریکایی‌ها مسبب تحویل مناطقی در شمال و شمال-غرب افغانستان به طالبان هستند. این اقدام با هدف این صورت گرفت که مرزهای افغانستان با جمهوری‌های آسیای‌مرکزی و ایران هرچه زودتر تحت کنترل طالبان دربیایند و تمام تلاش آمریکا جلوگیری از ایجاد "ائتلاف شمال-2" توسط روسیه و ایران است.

چنین رفتار آمریکا که به همراه متحدانش شکست نظامی فجیعی را در افغانستان متحمل شده است، گویای آن است که واشنگتن قادر به حل و فصل مناقشات جدی منطقه ای نیست.

به نظر من این مسئله نه تنها برای افغانستان بلکه برای دیگر کشورهای تحت اشغال و کنترل آمریکا تبعات بسیار جدی خواهد داشت. زمانی که آمریکا می تواند براحتی مردم افغانستان را تنها بگذارد مطمئنا می تواند به همین راحتی یک روزی مردم اوکراین را به امان خدا رها کند یا مواضع خود را در کره جنوبی و یا تایوان رها کرده و آنها را تنها بگذارد. و این اتفاق خواهد افتاد. به نظر من ما شاهد فروپاشی و شکست سیاست خارجی آمریکا هستیم. بعید می دانم که جایگزین منطقیی هم ارائه شود.

طالبان که در صدد بدست آوردن قدرت مطلق است فعلا متعادل عمل می کند و میانه‌روی می کند. البته نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که باید بین جریان متعادل و میانه‌رو داخل طالبان با جریان‌های افراطی آن تفاوت قائل شد.

 

- در ادامه گفتگو به این موضوع هم خواهیم پرداخت. در ادامه گفته شما مبنی بر اینکه آمریکایی‌ها مسبب اصلی وضع کنونی هستند این سئوال را از شما می پرسم: چرا آمریکایی‌ها انقدر راحت قدرت را به طالبان تحویل دادند؟ این انتقام از مردم افغانستان به خاطر شکستشان است یا اهداف بلند مدت دیگیر دارند؟

- هدف اصلی که آمریکایی‌ها در پی ترک افغانستان دنبال می کنند ایجاد بحران و مشکلات متعدد برای روسیه، ایران و کشورهای آسیای‌مرکزی است. بنابراین هدف اصلی آنها ایجاد مشکلات فراوان و متعدد است.

البته روسیه و ایران تا حدی خود را برای چنین وضعیتی آماده کرده بودند و وارد گفتگو و مذاکره با جریان میانه‌رو گروه طالبان شدند. به نظر من این مذاکرات می تواند وضعیت را بطور جدی دگرگون کند. چرا که کشورهای ما موفق به ایجاد روابط مناسب با دولت اشرف غنی نشدند و امکان این وجود دارد که با دولت جدید بتوانند روابطی برقرار کنند.

 

- یک مسئله عملکر نیروهای مسلح رسمی افغانستان است که براحتی مواضع خود را تحویل دشمن دادند. حال چه آنها دست‌نشانده باشند و یا خودفروخته باشند و میدانیم که آمریکا پول و زمان زیادی برای تعلیم و تربیت آنها هزینه کرده است. ولی موضوع دیگر مردم و جریان‌های نظامی افغانستان است مثل نیروهای دوستم، اسماعیل‌خان، نیروهایی که در شمال مستقر هستند که بی تردید جنگ و هنر رزم را بلدند. اینها نیروهایی مستقل بودند و می توانستند مقاومت کنند ولی نکردند. چرا؟

- دلیل دومی که ما شاهد تحویل سریع قدرت بودیم این است که مقامات و مسئولین محلی از گروه طالبان حمایت کردند. اگر این نبود چنین تحویل سریع قدرت اتفاق نمی افتاد. این مقامات بخوبی درک می کردند که با حمایت دولت غنی نمی توانند در مقابل طالبان بایستند و تصمیم گرفتند که با طالبان همکاری کنند.

 

- یعنی آنها امیدوار هستند که بتوانند با طالبان به توافق برسند؟

- دلیل آنها این بود که دولت بسیار ضعیف است و دوام نمی آورد. بنابراین ایجاد نهضت مقاومت اولا منجر به هجوم مهاجرین، تلفات زیاد و مهمتر از همه جنگ خواهد شد. بنظر می رسد که مردم افغانستان حداقل الان تمایلی به جنگیدن با طالبان ندارند. بنابراین مقامات محلی تصمیم به همکاری با طالبان گرفتند و در واقع مناطق تحت کنترل خود را در اختیار طالبان قرار دادند.

 

- یعنی در واقع بر خلاف سال‌های قبل از 2001 یعنی قبل از سقوط دولت طالبان، که طالب‌ها یکی پس از دیگری مناطق را با جنگ بدست می آوردند این بار آنها این مناطق را تحویل گرفتند.

- درستش این است که این مناطق و قدرت تا حدی توسط آمریکایی‌ها به طالبان واگذار شد. ولی باید توجه داشت که طالبان امروز کمی تغییر کرده است. البته منظور من بخش میانه‌رو طالبان است.

 

- البته خود طالبان نیز اظهاراتی در این خصوص داشته و اعلام کرده است که با طالبان 2001 فرق دارد. شما فکر می کنید که این موضوع واقعیت دارد؟

- البته این اظهارات برای این بود که طالبان بتواند بدون درگیری قدرت را تصاحب کند. ما میدانیم که طالبان جریان میانه‌رو دارد و میتوان با آن مذاکره کرد ولی جریان افراطی هم دارد که یکی از آنها شبکه حقانی به رهبری خود حقانی است. سئوال اصلی اینجاست که بخش میانه‌رو طالبان تا چه اندازه بر بخش افراطی آن کنترل و تسلط دارد. این موضوع مبهم بوده و هنوز مشخص نیست.

 

- پس در واقع هنوز باید صبر کرد و دید که طالبان پس از تثبیت قدرتش چه تغییری خواهد کرد؟

- بله. ما باید به تحلیل‌های رسانه‌ها بخصوص رسانه های هندی توجهی نکنیم. هند بشدت ضد طالب است و هزار بهانه برای سرنگونی آنها خواهد آورد. باید اخبار و اطلاعات دقیق و واقعی را دنبال کنیم و مورد ارزیابی قرار بدیم. باید ببینیم که آیا طالبان بدنبال اجماع و توافق بین اقوام و مذاهب افغانستان خواهد بود یا نه؟ درواقع باید زمان بگذرد. باید ببینیم که آیا بخش میانه‌رو طالبان میتواند قدرت و کنترل خود را حفظ کند و آیا می تواند افراطگراها را محدود و کنترل کند؟ اگر این امر محقق شود در این صورت خطر جدی متوجه روسیه و ایران نخواهد شد. ولی اگر کنترل طالبان بدست افراطگراها بیافتد در این صورت با مشکل بسیار بزرگی روبرو خواهیم شد.

 

- آیا اطلاعاتی در خصوص حضور داعش در بین طالبان در افغانستان وجود دارد؟

- برخی اطلاعات در این خصوص وجود دارد که نمایندگان داعش به عنوان مشاورین نظامی در بین نیروهای طالبان حضور دارند. ولی این موضوع هم دقیق نیست. ضمن اینکه ما در بین طالبان شاهد مواردی بودیم که علمای صوفی طالب بر نیروهای سلفی داعش تاثیر گذاشته و باعث تحول آنها شدند. اگر وهابی هایی که در طالب نفوذ کردند تحت تاثیر علمای صوفی متحول شدند و تحت کنترل قرار دارند این موضوع خطر چندانی ندارد. ولی در هر صورت هماهنگی بین نیروهای طالبان و داعش همیشه وجود داشته است.

اگر این وهابی ها و سلفی‌های داعش تحت کنترل صوفی‌های طالبان نیستند، خطر بسیار جدی است. هنوز این موضوع بطور کامل مشخص نیست. نمیدانیم آیا طالبان قصد داشت واقعا این وهابی‌ها را متحول کند یا صرفا برای این بود که از آنها به عنوان نیروی جنگی استفاده کند. هنوز درک دقیق از این وضعیت نداریم.

 

- سئوال آخر من مربوط به روابط روسیه و ایران در این خصوص است. شما به این موضوع اشاره داشتید. ما قبلا نیز در گفتگوهایی که با هم داشتیم این مسئله را مطرح کردیم که همکاری دو کشور در موضوع افغانستان ضروری است. آیا فکر می کنید این همکاری آغاز خواهد شد؟ آیا دولتمردان روسیه اراده این همکاری را دارند یا ما شاهد این خواهیم بود که روسیه صرفا با تکیه بر متحدان خود در آسیای‌میانه و سازمان پیمان امنیت جمعی عمل خواهد کرد و ایران از طریق ظرفیت‌های خود عمل می کند؟

- من فکر می کنم که با سر کار آمدن آقای سید ابراهیم رئیسی و با توجه به ریاست محمدباقر قالیباف در مجلس و برخی عوامل دیگر، روند توسعه و گفتگوی راهبردی در روابط روسیه و ایران ادامه خواهد یافت. در چارچوب این روابط ما باید در موضوع افغانستان همکاری داشته باشیم.

البته قبلا تصور می شد که ما در بحث تشکیل "ائتلاف شمال-2" همکاری کنیم اما امروزه این موضوع مطرح نیست. چرا که زمینه برای این موضوع فراهم نیست و آمریکا مانع آن است. اما دو کشور می توانند اولویت‌های سیاست خارجی خود در قبال افغانستان را هماهنگ کنند.

ایران توان تاثیرگذاری بر بخشی از جامعه افغانستان و حتی بخشی از طالبان را دارد. روسیه هم با بخشی از طابلان در حال ارتباط است. بنابراین به نظر من در حال حاضر هماهنگی تلاش‌ها در سیاست‌خارجی دو کشور بسیار مهم است.

هنوز افغانستان به خطر بزرگ تبدیل نشده است. در این دوره شاید هماهنگی تلاش‌های سیاسی و برخی اقدامات اقتصادی کافی باشد. اما اگر بخش افراطی طالبان قدرت مطلق را بدست بیاورد شاید نیاز به اقدامات مشترک جدی‌تری باشد حتی در حد همکاریی که ما در سوریه داشتیم. اما برای این منظور نیاز هست که دولت یا قدرت سیاسی در داخل افغانستان این درخواست را از ما داشته باشد. اشرف غنی چنین درخواستی از ما نداشت چرا که کاملا دست‌نشانده آمریکا بود.

در واقع اگر ما شاهد اوج افراطیگری در طالبان باشیم همکاری ما ضروری خواهد بود. ولی موضوع مهم این است که روی چه نیروهای داخل افغانستان بتوانیم تکیه کنیم. هنوز این نیرو داخل افغانستان مشخص نیست. به دوستم نمی شود اعتماد کرد وی قبلا هم عملکرد منفی زیادی داشت. ما هنوز تسلیم مزارشریف توسط نیروهای دوستم را به یاد داریم که در نهایت منجر به قتل دیپلمات‌های ایرانی شد. افرادی مثل دوستم که رابطه تنگاتنگی با هاکان فیدان، رئیس میت دارد افراد مناسب نیستند. نیاز به افراد جدیدی است که ارتباطی با سرویس‌های امنیتی غربی بویژه سیا نداشته باشند. نیاز به رهبرانی است که وطن‌پرست باشند و دستشان به خون مردم و بخصوص دیپلمات‌های ایرانی آلوده نباشد.

 

مصاحبه‌گر: پرویز نعمت اف

شناسه: 1409